The land of nada

ساخت وبلاگ

بیا و کَشتیِ ما در شَطِ شراب انداز

خروش و وِلوِله در جانِ شیخ و شاب انداز

مرا به کَشتیِ باده درافکن ای ساقی

که گفته‌اند نِکویی کن و در آب انداز

 گشایش ازآن کسی‌ نیست و دیگه چشمم به خوش شانسی و بد شانسی باوری نداره. هرچه هست همینه که هست و همینم خوش باد که سفر در راه است. 

The land of nada...
ما را در سایت The land of nada دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : lastflowerstothehospital بازدید : 110 تاريخ : پنجشنبه 9 تير 1401 ساعت: 6:03

دسته‌ای از تجربیات توی زندگی هستن که واقعن فقط یک بار اتفاق می‌افتن.معشوقه‌ی خالق سرگیجه.فقط یک نفر است که میل به زندگی را همزمان جاری و متوقف میکند. الان که این رو می‌نویسم هیچ حسرتی ندارم. زوری برای تکرار و اصرار توی روند زندگی ندارم و شکلی منفی از پذیرش باشد یا حرکت رو به جلو. فقط جایی خالی برای دلتنگی‌های خالی کننده هست. بند نیامده‌م و حس‌های متفاوت تری جاری میشه تو وجودم. از طرفی به یاد میارم چه اسارتی در گرو تسلیم شدن به آدم‌هاست. شاید اگر هیچ وقت جرئت تسلیم شدن نمی‌داشتم و یک بار تجربه‌ش نمی‌کردم الان اینجایی که ایستادم انقدر محکم نبودم.خلاصه که بی گفت مردم بو برد زان سان که من بوییده‌ام.  The land of nada...
ما را در سایت The land of nada دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : lastflowerstothehospital بازدید : 119 تاريخ : پنجشنبه 9 تير 1401 ساعت: 6:03

در خِلاف‌آمدِ عادت، بطلب کام که منکسب جمعیت از آن زلفِ پریشان کردمخیلی اتفاقی بعد از چند سال به این شعر و به این بیت دوباره برخوردم. یادآور دستی که باید روی شونه‌ی خودم بذارم و روحیه‌ی سپاسگزاری به جای طلب عافیت از زمانه کردن.خمودتر میشوم و فرو میروم درون خودم، امن ترین نقطه، این پوسته‌ی سفت و سخت منیّت و خواستن رو پشت سر میذارم و سکون در اونجایی که رها کردن اتفاق میفته منتظر است. که من این خانه به سودای تو ویران کردم.. The land of nada...
ما را در سایت The land of nada دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : lastflowerstothehospital بازدید : 111 تاريخ : پنجشنبه 9 تير 1401 ساعت: 6:03